تلاوت مجلسی متولی عبدالعال آیات 1-46 سوره یوسف
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۲۱۷۹۳
به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛تلاوت مجلسی متولی عبدالعال آیات 1-46 سوره یوسف قابل دریافت است .
تلاوت مجلسی متولی عبدالعال آیات 1-46 سوره یوسف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ
الف لام راء اين است آيات كتاب روشنگر (۱)
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم باشد كه بينديشيد (۲)
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ
ما نيكوترين سرگذشت را به موجب اين قرآن كه به تو وحى كرديم بر تو حكايت مى كنيم و تو قطعا پيش از آن از بى خبران بودى (۳)
إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ
[ياد كن] زمانى را كه يوسف به پدرش گفت اى پدر من [در خواب] يازده ستاره را با خورشيد و ماه ديدم ديدم [آنها] براى من سجده مى كنند (۴)
قَالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ
[يعقوب] گفت اى پسرك من خوابت را براى برادرانت حكايت مكن كه براى تو نيرنگى مى انديشند زيرا شيطان براى آدمى دشمنى آشكار است (۵)
وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
و اين چنين پروردگارت تو را برمى گزيند و از تعبير خوابها به تو مى آموزد و نعمتش را بر تو و بر خاندان يعقوب تمام مى كند همان گونه كه قبلا بر پدران تو ابراهيم و اسحاق تمام كرد در حقيقت پروردگار تو داناى حكيم است (۶)
لَقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِلسَّائِلِينَ
به راستى در [سرگذشت] يوسف و برادرانش براى پرسندگان عبرتهاست (۷)
إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
هنگامى كه [برادران او] گفتند يوسف و برادرش نزد پدرمان از ما كه جمعى نيرومند هستيم دوست داشتنى ترند قطعا پدر ما در گمراهى آشكارى است (۸)
اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ
[يكى گفت] يوسف را بكشيد يا او را به سرزمينى بيندازيد تا توجه پدرتان معطوف شما گردد و پس از او مردمى شايسته باشيد (۹)
قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ
گوينده اى از ميان آنان گفت يوسف را مكشيد اگر كارى مى كنيد او را در نهانخانه چاه بيفكنيد تا برخى از مسافران او را برگيرند (۱۰)
قَالُوا يَا أَبَانَا مَا لَكَ لَا تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ
گفتند اى پدر تو را چه شده است كه ما را بر يوسف امين نمى دانى در حالى كه ما خيرخواه او هستيم (۱۱)
أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ
فردا او را با ما بفرست تا [در چمن] بگردد و بازى كند و ما به خوبى نگهبان او خواهيم بود (۱۲)
قَالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ
گفت اينكه او را ببريد سخت مرا اندوهگين مى كند و مى ترسم از او غافل شويد و گرگ او را بخورد (۱۳)
قَالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَخَاسِرُونَ
گفتند اگر گرگ او را بخورد با اينكه ما گروهى نيرومند هستيم در آن صورت ما قطعا [مردمى] بى مقدار خواهيم بود (۱۴)
فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَنْ يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
پس وقتى او را بردند و همداستان شدند تا او را در نهانخانه چاه بگذارند [چنين كردند] و به او وحى كرديم كه قطعا آنان را از اين كارشان در حالى كه نمى دانند با خبر خواهى كرد (۱۵)
وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً يَبْكُونَ
و شامگاهان گريان نزد پدر خود [باز] آمدند (۱۶)
قَالُوا يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ
گفتند اى پدر ما رفتيم مسابقه دهيم و يوسف را پيش كالاى خود نهاديم آنگاه گرگ او را خورد ولى تو ما را هر چند راستگو باشيم باور نمى دارى (۱۷)
وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ
و پيراهنش را [آغشته] به خونى دروغين آوردند [يعقوب] گفت [نه] بلكه نفس شما كارى [بد] را براى شما آراسته است اينك صبرى نيكو [براى من بهتر است] و بر آنچه توصيف مى كنيد خدا يارى ده است (۱۸)
وَجَاءَتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى دَلْوَهُ قَالَ يَا بُشْرَى هَذَا غُلَامٌ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَعْمَلُونَ
و كاروانى آمد پس آب آور خود را فرستادند و دلوش را انداخت گفت مژده اين يك پسر است و او را چون كالايى پنهان داشتند و خدا به آنچه میکردند دانا بود (۱۹)
وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ
و او را به بهاى ناچيزى چند درهم فروختند و در آن بى رغبت بودند (۲۰)
وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
و آن كس كه او را از مصر خريده بود به همسرش گفت نيكش بدار شايد به حال ما سود بخشد يا او را به فرزندى اختيار كنيم و بدين گونه ما يوسف را در آن سرزمين مكانت بخشيديم تا به او تاويل خوابها را بياموزيم و خدا بر كار خويش چيره است ولى بيشتر مردم نمى دانند (۲۱)
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
و چون به حد رشد رسيد او را حكمت و دانش عطا كرديم و نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم (۲۲)
وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ
و آن [بانو] كه وى در خانه اش بود خواست از او كام گيرد و درها را [پياپى] چفت كرد و گفت بيا كه از آن توام [يوسف] گفت پناه بر خدا او آقاى من است به من جاى نيكو داده است قطعا ستمكاران رستگار نمى شوند (۲۳)
وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ
و در حقيقت [آن زن] آهنگ وى كرد و [يوسف نيز] اگر برهان پروردگارش را نديده بود آهنگ او میکرد چنين [كرديم] تا بدى و زشتكارى را از او بازگردانيم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود (۲۴)
وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
و آن دو به سوى در بر يكديگر سبقت گرفتند و [آن زن] پيراهن او را از پشت بدريد و در آستانه در آقاى آن زن را يافتند آن گفت كيفر كسى كه قصد بد به خانواده تو كرده چيست جز اينكه زندانى يا [دچار] عذابى دردناك شود (۲۵)
قَالَ هِيَ رَاوَدَتْنِي عَنْ نَفْسِي وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا إِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْكَاذِبِينَ
[يوسف] گفت او از من كام خواست و شاهدى از خانواده آن زن شهادت داد اگر پيراهن او از جلو چاك خورده زن راست گفته و او از دروغگويان است (۲۶)
وَإِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَهُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ
و اگر پيراهن او از پشت دريده شده زن دروغ گفته و او از راستگويان است (۲۷)
فَلَمَّا رَأَى قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ
پس چون [شوهرش] ديد پيراهن او از پشت چاك خورده است گفت بيشك اين از نيرنگ شما [زنان] است كه نيرنگ شما [زنان] بزرگ است (۲۸)
يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ
اى يوسف از اين [پيشامد] روى بگردان و تو [اى زن] براى گناه خود آمرزش بخواه كه تو از خطاكاران بوده اى (۲۹)
وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
و [دسته اى از] زنان در شهر گفتند زن عزيز از غلام خود كام خواسته و سخت خاطرخواه او شده است به راستى ما او را در گمراهى آشكارى مى بينيم (۳۰)
فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ
پس چون [همسر عزيز] از مكرشان اطلاع يافت نزد آنان [كسى] فرستاد و محفلى برايشان آماده ساخت و به هر يك از آنان [ميوه و] كاردى داد و [به يوسف] گفت بر آنان درآى پس چون [زنان] او را ديدند وى را بس شگرف يافتند و [از شدت هيجان] دستهاى خود را بريدند و گفتند منزه است خدا اين بشر نيست اين جز فرشته اى بزرگوار نيست (۳۱)
قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ
[زليخا] گفت اين همان است كه در باره او سرزنشم میکرديد آرى من از او كام خواستم و[لى] او خود را نگاه داشت و اگر آنچه را به او دستور مى دهم نكند قطعا زندانى خواهد شد و حتما از خوارشدگان خواهد گرديد (۳۲)
قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ
[يوسف] گفت پروردگارا زندان براى من دوست داشتنى تر است از آنچه مرا به آن مى خوانند و اگر نيرنگ آنان را از من بازنگردانى به سوى آنان خواهم گراييد و از [جمله] نادانان خواهم شد (۳۳)
فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
پس پروردگارش [دعاى] او را اجابت كرد و نيرنگ آنان را از او بگردانيد آرى او شنواى داناست (۳۴)
ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ
آنگاه پس از ديدن آن نشانه ها به نظرشان آمد كه او را تا چندى به زندان افكنند (۳۵)
وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ
و دو جوان با او به زندان درآمدند [روزى] يكى از آن دو گفت من خويشتن را [به خواب] ديدم كه [انگور براى] شراب مى فشارم و ديگرى گفت من خود را [به خواب] ديدم كه بر روى سرم نان مى برم و پرندگان از آن مى خورند به ما از تعبيرش خبر ده كه ما تو را از نيكوكاران مى بينيم (۳۶)
قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ
گفت غذايى را كه روزى شماست براى شما نمى آورند مگر آنكه من از تعبير آن به شما خبر مى دهم پيش از آنكه [تعبير آن] به شما برسد اين از چيزهايى است كه پروردگارم به من آموخته است من آيين قومى را كه به خدا اعتقاد ندارند و منكر آخرتند رها كرده ام (۳۷)
وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْءٍ ذَلِكَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ
و آيين پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب را پيروى نموده ام براى ما سزاوار نيست كه چيزى را شريك خدا كنيم اين از عنايت خدا بر ما و بر مردم است ولى بيشتر مردم سپاسگزارى نمى كنند (۳۸)
يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
اى دو رفيق زندانيم آيا خدايان پراكنده بهترند يا خداى يگانه مقتدر (۳۹)
مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
شما به جاى او جز نامهايى [چند] را نمى پرستيد كه شما و پدرانتان آنها را نامگذارى كرده ايد و خدا دليلى بر [حقانيت] آنها نازل نكرده است فرمان جز براى خدا نيست دستور داده كه جز او را نپرستيد اين است دين درست ولى بيشتر مردم نمى دانند (۴۰)
يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ
اى دو رفيق زندانيم اما يكى از شما به آقاى خود باده مى نوشاند و اما ديگرى به دار آويخته مى شود و پرندگان از [مغز] سرش مى خورند امرى كه شما دو تن از من جويا شديد تحقق يافت (۴۱)
انتهای پیام/
.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۲۱۷۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علمآموزی همواره در آیات و روایات مورد تاکید بوده است
نماینده ولیفقیه در سپاه استان کرمانشاه گفت: مسئله علمآموزی همیشه در آیات و روایات مورد تأکید بوده است تا جایی که مرکب قلم عالم را از خون شهید مقدستر دانستهاند و اگر بخواهیم راه خدا را بپیماییم نیاز است که این مسیر توسط علما روشن شود.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از کرمانشاه، حجتالاسلام شمس الله جلیلیان شامگاه _چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت_ در نشست با اصحاب رسانه در سالن جلسات حوزه نمایندگی ولیفقیه در سپاه استان ضمن تبریک فرارسیدن روز عقیدتی و معلم و ایام متعلق به پاسداشت کار و کارگر، اظهار کرد: مسئله علمآموزی همیشه در آیات و روایات مورد تأکید بوده است تا جایی که مرکب قلم عالم را از خون شهید مقدستر دانستهاند.
وی افزود: اگر بخواهیم راه خدا را بپیماییم، نیاز هست که این مسیر توسط علما روشن شود.
مسؤول دفتر نمایندگی ولیفقیه در سپاه حضرت نبی اکرم (ص) استان کرمانشاه با بیان اینکه امیرالمؤمنین (ع) عالم ربانی را تأثیرگذار میدانستند، تصریح کرد: ویژگی شهید مطهری این بود که علمش علم رب بود و ما باید در زندگی از این بزرگوار الگو بگیریم.
جلیلیان با بیان اینکه شهید مطهری الگویی وارسته برای هر قشر و افراد دارای مسئولیت هستند، ادامه داد: برای پرداختن به شخصیت این شهید بزرگوار نباید به این روز و این هفته بسنده کرد، بلکه ظرفیت بالای شخصیتی این شهید ایجاب میکند که در طول سال در مورد این شخصیت به بحث و بررسی بپردازیم، هرچه به سمت شبیه شدن با شخصیت او برویم هم برای خود ما و هم برای جامعه منشأ خیروبرکت خواهیم شد.
وی شهید مطهری را پرورشیافته مکتب قرآن کریم دانست و تاکید کرد: شهید مطهری معتقد بود که اگر کاری برای خودمان انجام دهیم خودپرستی میشود و اگر کار برای دیگران صورت گیرد دیگرپرستی است، اما آنچه دارای ارزش و ماندگار است، این است که کار برای خدا انجام داده شود که خداپرستی است و تمام قرآن به این اشاره دارد که کار باید برای خدا صورت گیرد.
شهید مطهری و شهید حاج قاسم، هر دو مطیع ولایت بودندنماینده ولی فقیه در سپاه استان کرمانشاه به بررسی شخصیت و ابعاد شخصیتی شهید مطهری پرداخت و گفت: شهید مطهری از حق دفاع میکرد و با صراحت لهجه و نهایت تلاشی که برآمده از اخلاق و عمل او بود قدم درراه کسب رضایت خداوند برمیداشت و لذا برایش اهمیتی نداشت که دیگران پشت سرش چه میگویند.
جلیلیان شاخصه دیگر شهید مطهری را ذوب بودن او در ولایت عنوان و تصریح کرد: او همانند حاج قاسم عاشق ولایت بود و همانطور که حاج قاسم فرمودند: «خیمه ولیفقیه، خیمه و خانه خداست» و دلیل اینکه در بیان شخصیت ایشان از کلمه ذوب شدن در ولایت بدون چونوچرا مطیع ولایت بود، نه یکقدم جلوتر از ولایت و نه یکقدم عقبتر، بلکه همگام با ولایت و گوشبهفرمان ولی بود درزمانی که عدهای در ابتدای انقلاب بودند که جلوتر از ولایت حرکت میکردند و درنهایت عاقبت آنها به انحراف کشیده شد.
وی اضافه کرد: شهید مطهری بر اساس نیازمندیهای جامعه حرکت میکرد و در عرصهای که احساس میکرد که نیاز جامعه هست، به آن عرصه ورود پیدا میکرد و همین بود که در برههای از زمان احساس نیاز کرد که باید به دانشگاه برود و بهعنوان معلم در برابر انحرافات بایستد و با شناخت انحرافات سعی در اصلاح آن انحراف داشته باشد و نکتهای که در این خصوص همیشه رعایت میکرد به حواشی نمیپرداخت و اصل محتوا را بهصورت مستدل بیان میکرد.
مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه استان کرمانشاه به بررسی شخصیت و ابعاد شخصیتی شهید مطهری پرداخت و اضافه کرد: شهید مطهری از حق دفاع میکرد و با صراحت لهجه و نهایت تلاشی که برآمده از اخلاق و عمل او بود قدم درراه کسب رضایت خداوند برمیداشت و برایش اهمیتی نداشت که دیگران پشت سرش چه میگویند.
جلیلیان شاخصه دیگر شهید مطهری را ذوب بودن او در ولایت مطرح کرد و افزود: او همانند حاج قاسم عاشق ولایت بود و همانطور که حاج قاسم فرمودند: «خیمه ولیفقیه، خیمه و خانه خداست» و دلیل اینکه در بیان شخصیت ایشان از کلمه ذوب شدن در ولایت بدون چونوچرا مطیع ولایت بود، نه یکقدم جلوتر از ولایت و نه یکقدم عقبتر، بلکه همگام با ولایت و گوشبهفرمان ولی بود درزمانی که عدهای در ابتدای انقلاب بودند که جلوتر از ولایت حرکت میکردند و درنهایت عاقبت آنها به انحراف کشیده شد.
وی اظهار کرد: شهید مطهری بر اساس نیازمندیهای جامعه حرکت میکرد و در عرصهای که احساس میکرد که نیاز جامعه هست، به آن عرصه ورود پیدا میکرد و همین بود که در برههای از زمان احساس نیاز کرد که باید به دانشگاه برود و بهعنوان معلم در برابر انحرافات بایستد و با شناخت انحرافات سعی در اصلاح آن انحراف داشته باشد و نکتهای که در این خصوص همیشه رعایت میکرد به حواشی نمیپرداخت و اصل محتوا را بهصورت مستدل بیان میکرد.
نماینده ولی فقیه در سپاه استان کرمانشاه با اشاره به اینکه کار دشمن کمرنگ کردن ارزشها هست، اضافه کرد: شهید مطهری آنچه در اسلام بهعنوان ارزش حساب میشد بهصورت حکیمانه ترویج میداد. بهطور مثال درزمینهی حجاب به دور از افراطوتفریط و کاملاً حکیمانه به آن پرداختند و با بررسی مبانی علمی و فقهی مسئله حجاب در این زمینه مطالبی نوشتند.
جلیلیان، شهید مطهری را الگوی مناسب در عرصه جهاد تبیین معرفی و تأکید کرد: کسی که در عرصه جهاد تبیین دارد فعالیتی انجام میدهد باید این شهید والامقام را الگوی خود قرار دهد، چراکه او مستدل و با صراحت لهجه مطلب را عنوان میکرد و روش تبیین گری او همیشه راهگشا بود.
وی با اشاره به برنامههای مجموعه عقیدتی سیاسی در عرصه بصیرت افزایی، استکبارستیزی، خاطرنشان کرد: سال گذشته مجموعه عقیدتی سپاه استان بیش از ۶۰۰۰ جلسه قرآنی با حضور اساتید کشوری و استانی در سطوح مختلف درزمینههای قرائت، حفظ و مفاهیم و اخلاق قرآنی برگزار کرد که از نمونههای آن میتوان به اعزام ۴۷۰ خانوار به مشهد مقدس برای دورهی آموزشی درزمینهی قرآنی عنوان کرد.
مسئول دفتر نمایندگی ولیفقیه در سپاه حضرت نبی اکرم (ص) استان کرمانشاه از سپاه پاسداران بهعنوان عاملی تأثیرگذار و کنشگر در همه عرصههای مختلف نظامی، محرومیتزدایی و عامالمنفعه یاد کرد و ادامه داد: امربهمعروف و نهی از منکر، این واجب فراموششده و فرزندآوری و جمعیت از مسائل مهمی است که مجموعه عقیدتی برنامههای ویژه در این خصوص دارد و دورههای آموزشی برای این امور در نظر گرفته است.
حجتالاسلام جلیلیان با اشاره ابعاد عملیات وعده صادق بهعنوان شاهکاری از سپاه پاسداران برای مقابله با دشمن و سیلی زدن به دشمن، عنوان کرد: در این عملیات بهمانند اینکه تمام سپاه کفر جمع شدند از مخاطرات این عملیات برای رژیم صهیونیستی بکاهند درصورتیکه سپاه پاسداران با بهکارگیری ۲۰ درصد توان خود به این نبرد پای گذاشت و با کار اطلاعاتی، عملیاتی و پیشبینی جوانب این عملیات، سپاه آمادگی لازم را حتی برای مقابله مجدد در پاسخگویی این رژیم داشت.
وی اضافه کرد: بعد از عملیات وعده صادق به دنیا ثابت شد که ایران نه تنها قدرت منطقهای است، بلکه در جهان یک قدرت شناخته شده است.
کد خبر 750002